وبلاگ
نقش شانس در زندگی و بازارهای مالی

نقش شانس در زندگی و بازارهای مالی

تقریبا همه ما بیشتر اوقات فریب غیرمترقبه بودن جهان را می‌خوریم؛ به این معنا که تاثیر شانس و رویدادهای تصادفی را در زندگی نادیده می‌گیریم. در بسیاری از موقعیت‌ها این شانس و تصادف است که کارها را پیش می‌برد. اما ما به اشتباه از اصطلاحاتی مانند مهارت و قطعیت برای توصیف این موقعیت‌ها استفاده می‌کنیم. این تناقض در هیچ کجا به اندازه بازار سهام مشهود نیست، چون در این بازار یک سرمایه‌گذار توانمند در واقع یک احمق خوش‌شانس است! در این مطلب از رده به بررسی نقش شانس در زندگی و بازارهای مالی خواهیم پرداخت.

همه چیز در حال تغییر است

پایه و اساس علوم تجربی اصل استقراء است. این اصل می‌گوید: «می‌توان از یک سری مشاهدات جزئی به یک نتیجه کلی رسید». متاسفانه این رویکرد یک مشکل اساسی دارد که می‌توان آن را با مثال معروف قوهای سیاه به تصویر کشید. در واقع بر اساس اصل استقراء اگر ما ۱۰۰ قوی سفید ببینیم، ممکن است به اشتباه نتیجه بگیریم که همه قوها سفید هستند. این در حالی است که مشاهده هیچ تعدادی از قوهای سفید نمی‌تواند این استنباط را ایجاد کند که همه قوها سفید هستند؛ اما مشاهده تنها یک قوی سیاه برای رد این نتیجه‌گیری که همه قوها سفید هستند، کافی است.

این مسئله به عنوان مشکل استقراء شناخته می‌شود. یعنی در واقع درستی نظریه‌ها هیچ‌وقت اثبات‌شدنی نیست؛ بلکه نادرستی آن‌ها قابل اثبات است. چنین طرز تفکری می‌تواند در دنیای سرمایه‌گذاری نیز به عنوان یک رویکرد محتاطانه به کار برود. منظورمان این است که همیشه باید این احتمال را در نظر بگیرید که ممکن است نظریه‌ها و فرضیه‌هایتان درست از آب درنیاید؛ در نتیجه باید بررسی کنید و ببینید که رخداد چنین حالتی چطور می‌تواند روی سبد سرمایه‌گذاری شما تاثیر بگذارد.

به عنوان مثال، برخی از سرمایه‌گذاران معتقدند که با تکیه بر مشاهدات گذشته می‌توان الگوی آینده را پیش‌بینی کرد؛ در صورتی که این فرض از اساس نادرست است. اگر همه چیز عوض شده باشد چه؟ نکته این‌جاست که وقتی تغییر وجود داشته باشد، دیگر نمی‌شود بر اساس مشاهدات گذشته به یک نتیجه معتبر رسید. در واقع در هر جایی (مانند بازار سهام) که مردم در آن حضور دارند، تغییر دائمی نیز وجود دارد. چون آن‌ها همواره تلاش می‌کنند که خودشان را با شرایط وفق دهند. در واقع یکی از دلایلی که از نقش شانس در زندگی می‌گوییم به همین دلیل است.

ما الگوها، دلایل و توضیحاتی را در رابطه با رویدادهای گذشته پیدا می‌کنیم

موضوع دیگری که پیرامون نقش شانس در زندگی باید بدانید عبرت است. عبرت گرفتن از تاریخ برای انسان‌ها کار آسانی نبوده و نخواهد بود. این کار به حدی برای آدم‌ها دشوار است که حتی بعد از چندین سقوط غیرمنتظره بازار سهام، هنوز هم بسیاری از معامله‌گران معتقدند که سقوط دیگری اتفاق نمی‌افتد یا اگر اتفاق بیفتد، آن‌ها از قبل خبردار می‌شوند. این طرز تفکر به دلیل سوگیری گذشته‌نگر است؛ به این معنی که در نگاه به گذشته رویدادهای قبلی همیشه قابل پیش‌بینی‌تر از آن چیزی که در آن زمان بودند به نظر می‌رسند.

نکته: اگر داده‌های گذشته به اندازه کافی تجزیه و تحلیل شوند، حتما یک الگویی از آن‌ها پدیدار می‌شود. اصل حرف ما این است که ما به طور طبیعی تمایل داریم روابط علت و معلولی و الگوهایی را ببینیم که حتی ممکن است وجود نداشته باشند.

در بازار سهام برخی از معامله‌گرها از روشی به نام آزمایش گذشته استفاده می‌کنند تا ببینند بعضی از روش‌های معامله‌گری روی نمودارهای گذشته بازار چه عملکردی دارند. به عنوان مثال، قانون «همیشه وقتی سهام خود را بفروشید که قیمت آن x درصد از میانگین قیمت بالاتر باشد» را بر روی نمودارهای گذشته اعمال می‌کنند تا ببینند آیا واقعا جواب می‌دهد یا خیر.

البته نمی‌توان به طور کلی منکر این موضوع شد. اما چیزی که واضح است این است که وقتی قوانینی روی داده‌های گذشته موفق عمل می‌کنند، دلیل آن تصادف محض است. در نتیجه، هر کسی که باور کورکورانه‌ای نسبت به آن‌ها داشته باشد، احتمالا سبد سهامش نابود خواهد شد.

چگونه فریب می‌خوریم؟ | درس‌هایی از اقتصاد فریب‌محور

ما ذاتا در درک رویدادهای نادر ضعیف هستیم

فرض کنید در حال انجام یک بازی هستید که به احتمال ۹۹ درصد یک دلار برنده می‌شوید و به احتمال ۱ درصد ۱۰۰۰ دلار از دست می‌دهید. انسان‌ها تمایل دارند بر اساس «احتمال رخداد کدام رویداد بیشتر است»، تصمیم‌گیری کنند. اما چنین تصمیم‌گیری‌ای در این موقعیت یک اشتباه پرهزینه محسوب می‌شود. اما چرا؟

ممکن است شما به دلیل این که احتمال برنده شدن یک دلار بسیار بیشتر از باختن هست، همواره سرگرم بازی شوید و مدام آن را تکرار کنید. درست است که در هر دور بازی به احتمال خیلی زیاد یک دلار برنده می‌شوید اما اگر ۱۰۰ دور بازی کنید و فقط یک بار ببازید، ضرر سنگینی متحمل خواهید شد. چون عملا 99 دلار پول برنده شده‌اید و بعد به یک‌باره ۱۰۰۰ دلار از دست داده‌اید. این یعنی ۹۰۱ دلار ضرر کرده‌اید. به عبارتی انگار در هر بازی حدودا ۹ دلار از دست دادید. بنابراین، تصمیم‌گیری بر اساس «احتمال رخداد کدام رویداد بیشتر است» در هر موقعیتی جواب نمی‌دهد.

جالب است بدانید که حتی سرمایه‌گذاران با تجربه نیز گاهی در این تله گرفتار می‌شوند. بسیاری از معامله‌گرانی که موفقیت کوتاه‌مدتی در بازار سرمایه داشتند، از استراتژی‌هایی استفاده می‌کردند که باعث می‌شد سود اندکی به دست بیاورند. اما درنهایت مبالغ زیادی را به یک‌باره از دست دادند و ضررهای بزرگی متحمل شدند.

با این حال یک استراتژی معاملاتی که در لحظه رضایت‌بخش نیست، اما پایدارتر بوده و در بلندمدت سود بهتری می‌دهد این است که بر روی رویدادهای نادر و بعید سرمایه‌گذاری شود که اگر اتفاق بیفتند، بازدهی بسیار بیشتری خواهند داشت.

The post نقش شانس در زندگی و بازارهای مالی appeared first on رده Rade.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *